جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
(استاد، افرادی که شما به آنها تشرف داده اید و آنها به نوعی مدیتیشن نمیکنند، در دراز مدت چه اتفاقی برای آنها میافتد؟ [آیا] آنها بازهم رستگار هستند؟) چه کسی؟ (افرادی که متشرف میشوند، اما بعد رها میکنند، تمرین معنوی را انجام نمیدهند.)آنها باید دوباره برگردند و کارشان را انجامدهند. (تکلیفشان را انجامدهند.) تکالیفشان را انجامدهند. آنها اینرا انتخاب کردند. بله؟ مگراینکه در آخرین لحظه یا در طول زندگی، آنقدر توسط سزای کارها و انواع «کارما»ها، ضربه بخورند که ذهنشان را تغییر دهند و به استاد درون برای کمک دعا کنند و بعد به یک روال معنوی برگردند. یا در آخرین لحظه زندگیشان، آنها واقعاً ۱۰۰٪، کاملاً صادقانه بخواهند که خود را رستگار کنند، بعد استاد میآید و آنها را میبرد. وگرنه چنین افرادی که شکست میخورند معمولا توسط جامعه وسوسه میشوند و به عادت قبلی برمیگردند، و حتیکارمای سنگینتری نسبت به قبل متحمل میشوند. و حتی به استاد یا هیچ دعایی یا چیزهایی از این قبیل فکر نمیکنند. بنابراین، اگر کسی درخواست نکند، کمک کردن خیلی دشوار است. به خصوص اگر میخواهید خود را در اقیانوس رنج غرق کنید، پس این اراده آزاد شماست. میدانید منظورم چیست؟استاد یک وظیفه دارد تا افراد را به سوی رستگاری ببرد، اما افراد هم دارای اراده آزاد هستند. که هرگز نباید در آن دخالت کرد. حتی خدا هم در اختیار مردم دخالت نمیکند. و این اراده آزاد است که باعث دردسرهای زیادی برای ما میشود. بنابراین، اگر اراده آزادمان را کنترل نکنیم، همیشه در مشکلات قرار میگیریم و استاد (فقط میتواند) کنار منتظر بایستند. (بله.) بله. چون اراده آزاد، بالاترین امتیاز است، افتخارآمیزترین هدیهای است که مردم، انسانها دریافت میکنند. و هیچکسی نباید در آن دخالت کند. میتوانیم استدلال کنیم، میتوانیم بگوییم: "ببین، برگرد. برایت بهتر است." اما اگر او تصمیم گرفت که منحرف شود، پس باید بگذارید بشود. میدانید منظورم چیست؟ و آنها میتوانند یک بار،دوبار [بدنیا] برگردند، تا زمانی که سیر شوند؛ تا زمانی که او واقعا بخواهد دوباره به خانه برود، بعد استاد دیگری خواهد آمد. همان قدرت با لباسی متفاوت، و بعد او نجات خواهد یافت.نگران آن نباشید. ارتباط این افراد هرگز قطع نمیشود. نگران نباشید. برای استاد، آنها هرگز واقعاً گم نمیشوند. او همیشه آنها را زیر نظر دارند. اما فقط میگذارد مدتی پرسه بزنند. اگرواقعاً نتوانند از پس آن بربیایند، پس چرا آنها را مجبور کنید؟ استاد به هر حال میداند. به هر کجا که فرار کنند، در کل کائنات، به کجا میتوانند فرار کنند؟ پس استاد [از آنها] مراقبت میکند. بنابراین، آنها نمیتوانند فرار کنند. مثل یک (شخص-) سگ، گاهی از مراقبش فرار میکند، اما طناب قلاده اش خیلی دراز است، پس فرار میکند و فکر میکند آزاد است.