جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
بعد از تولدم، والدینم گفتند: «عجیب است. این بچه با چشمان کاملا باز به دنیا آمد.» اصلا تکان نمیخوردم و تمام روز همینطور بودم. هر دوی آنها فکر میکردند خیلی عجیب است. پس من پایین آمدم و با چشمان باز تمام روز آنجا دراز کشیده بودم. بدن آنجا بود، اما روح هنوز نبود. شاید اینطور بود. سپس عصر روز بعد، پس از تاریک شدن هوا، پایین آمدم. وقتی پایین آمدم تمام خانه پر از نور بود. ظاهرا اینطور بود. این «نور» برای مدت طولانی دوام آورد.[...]