جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
بازگشتم به شهر قدیمی، بیداری اولین عشق را حس کردم، رودخانه-زمان، عشق را با خود برده، بیچاره من! تو از آنجا گذشتی، حتی یک نگاه به عقب نکردی، غروب سرد، اینجا، فقط من هستم خواهر عزیز من، آیا رویای شکوفه های زرد زردآلوی نزدیک تراس در بهار گذشته را دیده ای؟ اکنون من در غرب هستم، خیلی دور هستم، در درون قلبم خیلی دلتنگ همه هستم!