جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

Heaven Testimonies, Part 16 — Entering Heaven Gate

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
از وقتی در اینجا مدیتیشن کرده ام هرروز مانند یک داستان پریان بوده، استاد.‏ ‏(برایت خوشحالم.)‏ دیدم که تعداد زیادی موجودات بهشتی به پایین می آمدند.‏ آنها به پایین پرواز میکردند.‏ گلهایی هم بودند، گلهایی که روی زمین وجود ندارند.‏ اما آنها میتوانستند صحبت کنند و رنگهای بسیار روشنی داشتند.‏ و ستاره هایی بودند که نور صورتی ساطع میکردند.‏ و همچنین پرتوهایی بودند که تقریباً مثل پرتوهای نور بودند که به صورت اشکال زیبایی درآمده بودند و به سمت من می آمدند.‏ و تعداد اینها خیلی زیاد بود، استاد.‏

در ابتدا به نظر میرسید که بعضی از آنها مثل جعبه چهارگوش هستند.‏ و بسیار مرا متبرک کرد.‏ وقتی روی این انرژی متمرکز شدم، قویتر و قویتر شد.‏ در آنزمان متوجه شدم که آن جعبه نبود، بلکه شاید یک درخت معنوی بود که نور ساطع میکرد.‏ ‏(متوجه ام، متوجه ام.)‏

الهه ای را دیدم، اما صورتش را به وضوح ندیدم. (برای دیدن خیلی پرنور است.) نزدیک من پرواز کردند و به صورتم نگاه کردند. سپس آنها شروع به پرواز کردند. دیدم لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشیده اند. موهایشان هم بلوطی رنگ بود، استاد. بسیار زیبا. در آن زمان این احساس را داشتم که انگار در بهشت ​​هستم و موجودات آنجا میخواستند بیایند و به من سلام کنند. (بله.) احساس میکردم میخواهند آنجا به من سلام کنند این یک تجربه است.

تجربه دوم زمانی بود که من زیر درخت معنوی نشستم، استاد. در ابتدا حس کردم انرژی بسیار قدرتمند است. که نیازی به گفتن ندارم. وقتی دیدمش فکر کردم خیلی زمخت است، استاد، ولی در واقع اینطور نبود. (بله.) مدام در اطراف من حرکت میکرد، انگار من را می بوسید، استاد. (بله. هیچ شکلی ندارد. شکلی ندارد، فقط آنگونه بنظر میرسد. شکلی ندارد، فقط آنگونه بنظر میرسد.)

امروز بعد از ظهر، با نشستن خواهران دور من، درخت معنوی هم خوشحال به نظر میرسید، و نوری از آن ساطع میشد که مرا به وجد می آورد!

اثر جانبی وگان: باید یک روز به بهشت بروید تا اثر دستتان را در پیاده روی مشاهیر آنجا بگذارید.

وگان: زیرا ما اهل بهشت هستیم.

هرکدام از شاگردان استاد، تجربه های معنوی درونی مشابه، متفاوت یا بیشتری و/یا برکات دنیوی دارند؛ اینها فقط نمونه هایی هستند. معمولا ما آنها را، بخاطر توصیه استاد، با کسی درمیان نمی گذاریم.

برای تماشا و دانلود تجارب بیشتر دیگر لطفا از این سایت دیدن فرمایید SupremeMasterTV.com/to-heaven
بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها  (16/20)
9
2022-02-25
6194 نظرات
15
2022-05-05
6068 نظرات
16
2022-12-28
4415 نظرات
17
2022-05-05
6460 نظرات
19
2024-01-02
5052 نظرات
20
2024-06-04
2679 نظرات
بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید